جدول جو
جدول جو

معنی قره آغل - جستجوی لغت در جدول جو

قره آغل
(قَ رَ)
دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو واقع در 45000 گزی شمال خاوری سیه چشمه و3 هزارگزی خاور شوسۀ سیه چشمه به زیوه پائین. موقع آن کوهستانی و هوای آن معتدل سالم است. سکنۀ آن 113تن. آب آن از چشمه و چاه و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قره آغاج
تصویر قره آغاج
اوجا، درختی جنگلی از نوع نارون با پوست سخت و شکاف دار و برگ های بیضوی نوک تیز، اوجه، لو، لی، قره غاج، گل پردار، ملج
فرهنگ فارسی عمید
(قُ رُ)
دهی از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل که در 2000 گزی شمال باختر آمل و1000 گزی شوسۀ آمل به محمودآباد واقع است. موقع جغرافیایی آن دشت، هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریائی. 245 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ جِ اُو)
نام یکی از بخشهای شهرستان مراغه در جنوب خاوری شهرستان . از شمال به بخش سراسکند، از جنوب به بخش تکاب، از خاور به بخش مرکزی میانه، از باختر به دهستان گاودول بخش مرکزی مراغه محدود است. موقع بخش کوهستانی معتدل مالاریائی است. آب قراء از رودخانه های آیدوغموش، قلعه، قوشقوان، قرانقو و قنوات و چشمه سارها تأمین میشود. محصولات عمده آن غلات، نخود، بزرک، لپه است. شغل ساکنین زراعت و صنایع دستیشان فرش و جاجیم وگلیم و جوراب بافی میباشد. بخش قره آغاج از دو دهستان به نام چهاراویماق و قوریچای و 357 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمع نفوس آن در حدود 64050 تن است. راههای مورداستفادۀ بخش قره آغاج شوسۀ مراغه به میانه است، مابقی راهها مالرو و صعب العبور است. ابنیه و آثار قدیمی در آبادی قلعه نزدیک به قریۀ ارزه خوران که معدن طلای زنجان بالای تپه قلعۀ خرابه به نام (کورقلعه سی) میباشد و از تاریخ بنای آن اطلاعی در دست نیست ولیکن از آثار قدیمی است. در 2کیلومتری قریۀ بایزید آثار قلعۀ خرابه موسوم به قلعۀ ضحاک وجود دارد. آب های معدنی: در قریۀ آب گرم، چشمۀ آب گرم معدنی که اهالی برای معالجۀ امراض جلدی و روماتیسم در آن استحمام نموده و معالجه میشوند. در قریۀ سلطان آباد نیزچندین چشمه وجود دارد که برای استخراج نمک مورد استفاده قرار میگیرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
درخت نارون. (السنۀ ترکیه و فرانسویه نک لغتی). رجوع به نارون شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
قره آقاج. ده مخروبه ای است از بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس در 70000 گزی خاوری داشلی برون. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل. مردم آن در حدود 500 تن هستند و به چادرنشینی روزگار میگذرانند. آب آن از چشمه سار و محصولات آن غلات و مختصر برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. فعلاً به حالت چادرنشینی در اطراف متفرقند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ یِ)
دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 16500 گزی شمال خاوری راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 434تن. آب آن از رود خانه مردق و محصولات آن غلات و نخود. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ)
دهی از دهستان الند بخش حومه شهرستان خوی واقع در 50 هزارگزی شمال باختری خوی و 14 هزارگزی باختر شوسۀ خوی به سیه چشمه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است. سکنۀ آن 93 تن. آب آن از رود جنگه سر و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُلْ)
دهی از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 35 هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 7500 گزی باختر شوسۀ بوکان به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 254 تن. آب آن از سیمین رود و محصول آن غلات، توتون، حبوبات، چغندر. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ شاهْ وِ)
دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، که در 3 هزارگزی جنوب خاوری چکنۀ بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 117 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان گاودولی بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 33 هزارگزی جنوب باختری مراغه و 2 هزارگزی باختر شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 848 تن. آب آن از رود خانه مردی و قنات و چاه و محصول آن غلات، چغندر، کشمش، بادام، زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ مِ کَ)
دهی جزء دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 28هزارگزی شمال باختری مرند و 7هزارگزی شوسۀ خوی به مرند. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 192 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ گُ)
دهی از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18 هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 225 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته حاجی میرزا یا سیدها جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قره آغاج
تصویر قره آغاج
اوجا قرآغاج، ملج
فرهنگ لغت هوشیار
مرتعی واقع در منطقه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی